پله تا پله تا خدا با دعايي به نام " موسيقي " . . . . . . .دكتر مجتبي كرباسچي
پله پله تا خدا با دعايی به نام " موسيقی اصيل "
یا رب این نی زن چه دلکش می زند نی زدن گفتند ، آتش می زند
آتش است این بانگ نای و نیست با د
هر که این آتش ندارد ، نیست با د
اگر من بخواهم قند خون بيمارم را بسنجم با BS و FBS آن را مي سنجم
اگر بيماري نگران كم كاري يا پركاري تيروئيدش بود به او توصيه آزمايش T3 و T4 را خواهم كرد
و اگر مريضي از چربي خون رنج ببرد براي بررسي آن TG و Cholestrol او را اندازه خواهم گرفت
ولي . . .
ولي اگر به من بگويند « احساس » مردم يك شهر را در بوته آزمايش ارزيابي كن !مي دانيد چه خواهم كرد ؟
قطعاً آنان را با يك « موسيقي » اصيل و نجيب و عرفاني خواهم آزمود.
اگر كسي با نواي ملكوتي و آسماني همان آهنگ پرواز كرد او را « با احساس » خواهم خواند .
و اگر فردي نسبت به آن بي تفاوت بود او را « انسان معمولي » خواهم ناميد .
ولي اگر شخصي از آن صداي ملكوتي هيچ نفهميد او را نه انسان كه او را چون جمادات و حيوانات
بي روح بدون احساس و « بي احساس» خواهم پنداشت .
موسيقي صداي موزون ، هارمونيك و ريتم داري است كه بشر آن را نه براي آرامش و آرايش گفته هايش ، كه براي گفته هاي ناگفتني اش آفريد . از شادي تا غم ، از درد و رنج تا صحت و سلامت ، از عشق و محبت تا نفرت و كينه همه و همه را مي توان در نينواي ِ بي نواي ِ ني شنيد .
موسيقي وقتي اختراع شد تا انسان عاجز بتواند ، نا گفتني هاي سخت را به گفتني هاي سهل تبديل كند
وشك نكنيد اگر كسي دوست دارد پله پله تا خدا نزديك شود يكي از همين پله ها خود همين موسيقي است .
چرا ؟
چون گر چه موسي كليم الله شد و مستقيما با خدا هم كلام شد ولي بقيه پيامبران از طريق فرشته اي چون جبرئيل با خدا ارتباط پيدا كردند . ولي چون انسانها از نعمت اين فرشته غافلند توسط واسطه هايي چون كتب آسماني مثل تورات و انجيل و قرآن يا دعاها و ادعيه گوناگون سعي دارند تا به بارگاه باريتعالي نزديك شوند .
و به نظر من يكي از اين ادعيه خود همين « موسيقي » است .
وقتي مي گويم موسيقي نوعي دعاست قطعاً منظورم موسيقي هاي اصيل و نجيب زاده است كه چون از دل بر آيند ناخودآگاه شنونده را تا ثريا ي معرفت مي برد .
(( نكته اي قابل توضيح اينكه ، گر چه ادعيه فـِرَ ق و مذاهب مختلف يكي نيست و هر يك با دعاهاي خود با خداي خود حال مي كنند لذا در موسيقي نيز چنين است شايد من با يك قطعه عرفاني و ديگري با قطعه اي ديگر حال كند و به خدا نزديك شود . مهم اين نيست مهم وسيله طيران تا معبود است . ()
گرچه امروز موسيقي ها را به دو نوع موسيقي " اصيل " و موسيقي باصطلاح " مبتذل " تقسيممي كنند! ولي بايد يادمان باشد كه اين دو نوع موسيقي هر دو انسان را پرواز مي دهد با اين تفاوت كه نوع اول انسان زميني را آسماني مي كند ولي نوع دوم گرچه در جايش قطعا مناسب و خوب است ولي شك نكنيد اين نوع موسيقي انسان را در روياهاي گذران زميني سير مي دهد و قاعدتاً نمي تواند وسيله تعالي براي رسيدن به آسمان و دنياي ماوراء باشد .
ببينيد !
بنظر من فلسفه اختراع اديان اينست كه همه ي آنها آمد ه اند تا مولد و محرك وتقويت كننده همان امور فطري باشند كه خدا در نهاد انسان نهاده است مثل نيكي ، محبت ، احسان ، ياري و كمك و . . . . .
كه يكي از آنها گرايش و علاقه انسان به " شادي وشادماني " است لذا شما هر وقت براي يك بچه دو سه ماهه ي بي خبر از دين ودنيا و حرام وحلال " ناي ناي" ! خواندي و همان طفل دستان كوچكش را رقصاند يعني اينكه شادماني جزء لاينفك فطرت آدميست وهر كس با اين فطرت نهادينه مخالفت كرد يعني فطرت خدادادي ِ خدا را نپذير فته است كه در اين صورت قطعا گناهكار است .
لذا گرچه " بادا بادا مبارك بادا " در جشن عروسي نه خوب كه واجب ولازم اون محيط و مجلس است ولي بايد يادمان باشد اينگونه موسيقي وترانه ها انسان را نه در آسمان كه روي زمين پرواز مي دهد.
يادتان باشد ، اين ترانه ها هرگز يادآور آن نخواهد بود تا كسي دست محبت بر سر يتيمي بكشد يا دستگير مستمندي باشد و يا دلواپس و غمخوار دنياي بي احساس خانه ي سالمندان باشد .
ولي داستان موسيقي اصيل وعرفاني و رقص وسماع قصه ي ديگريست امواج اون آهنگ تا ناكجا آباد ِ منشاء عرفان ومعرفت يعني درگاه بايتعالي راه دارد ، ودقيقا همينجاست كه من موسيقي اصيل را چون ديگر ادعيه يك نوع دعا و گام وپله اي از نردبا ن حقيقت مي دانم .
من برخلاف ديگر مردان فردي بسيار حساس و احساسي هستم !!! ولي مثل همه مردها كمتر اشكم روان
مي شود ! مگر در حالاتي خيلي خاص ، كه يكي از آنان شنيدن موسيقي هاي اصيل و نابي است كه ناخودآگاه آدمي را از خود بي حال مي كند و انسان را تا ناكجا آباد سپهر بيكران الهي رهنمون مي كند كه در اين لحظات شكوهمند ناخودآگاه اشك از چشمانم جاري مي شود .
لذا ، اگر از موسيقي هاي مبتذل بگذريم ، من موسيقي ناب و اصيل و عرفاني را نوعي « دعا » مي دانم
و اگر نمي ترسيدم كه بر من خرده بگيرند ، مي گفتم : « موسيقي صداي خداست »
چون خدا زيباست و قطعاً صداي او هم زيباست و مطمئن باشيد هيچ صداي هارمونيك و موزون و صاف و زلالي چون « موسيقي » نخواهيد يافت .
پس بيائيد با « موسيقي » آشتي كنيد كه اين نه تنها بيراهه نيست كه يك باريكه اي براي رهيابي به آسمان
پر ستاره الهي است .
تا درودي ديگر بدرود !
دکتر مجتبی کرباسچی
بهمن . . . . . . 1386
85/451
*********************************
استفاده از اشعار ومقالات این وبلاگ با نام نویسنده و نام وبلاگ ، بلامانع است
ولی در غیر این صورت ، مستوجب عذاب وجدان و حرمت شرعی خواهد بود .